مریم محبی | شهرآرانیوز؛ سال هاست با فرا رسیدن محرم، خیابانهای شهرمان پردههای سیاهی را به روی خود میکشد که همگی به محض تماشای آنها یک شعر را زیر لب زمزمه میکنیم: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است [..]»؛ ترکیب بند معروف محتشم کاشانی -یکی از سردمداران اشعار عاشورایی– که مصرع به مصرع روی پردههای سیاه خوش نشسته و نه تنها با گذر زمان کهنه و کم رمق نشده، بلکه با همان شیوایی و استواری کلام جایگاه خود را در میان اشعار مذهبی محکم کرده است.
شعری که حالا برای جوان ترهایی که دارند در این زمینه قلم فرسایی میکنند هم الگویی است برای یادگیری و هم مناسب برای تضمین تا شعر خود را پرمایهتر کنند. نمونههای دیگری هم البته وجود دارد که لزوما در میان تودهها شناخته نیست، اما در بین دوستداران جدی ادبیات به ویژه علاقهمندان پیگیر شعر آیینی، سرودههایی مطرح شمرده میشود. مانند شعر آزاد «خط خون» اثر علی موسوی گرمارودی ([..]در فکر آن گودالم/ که خون تو را مکیده است/ هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم/ در حضیض هم میتوان عزیز بود/ از گودال بپرس! [..])، یا «راز رشید» از سیدحسن حسینی در وصف حضرت اباالفضل (ع) ([..]تو آن راز رشیدی/ که روزی فرات/ بر لبت آورد)، و سرودههایی از دیگر شاعران خوش نام آیینی.
اما به راستی رمز ماندگاری چنین سرودههایی را باید در کجا جست وجو کرد؟ چه عامل یا عواملی وجود دارد که نمیگذارد حتی با گذشت سالها غبار فراموشی بر چهره آنها بنشیند؟ این سؤالی است که برای یافتن پاسخ آن به سراغ محمد نیک خورمیزی، از شاعران پیشکسوت، و مجتبی ابوالقاسمی، شاعر و منتقد ادبی، رفتیم که هر دو در عرصه ادبیات آیینی قلم میزنند.
محمد نیک درباره رمز ماندگاری برخی اشعار آیینی در گذر زمان میگوید: من همیشه گفته ام که در وهله اول یک نفر باید شاعر باشد، به این معنا که شعر در وجودش ریشه داشته باشد. چون بعضی شاعر نیستند و صرفا ناظمند. البته اینجا هم نکتهای وجود دارد. نظم خوب داریم و نظم سست. اما منظور این است که اگر کسی اصول اولیه شعر گفتن را بلد باشد و شاعر باشد، ۵۰ درصد راه را رفته است.
قدیمیها به این معنا واقعا شاعر بودند. ضمن اینکه اخلاص داشتند؛ یعنی علاقه داشتند. محتشم، کسایی مروزی، ملک الشعرا و... همه از افرادی هستند که شعرهای ماندگاری در این باره دارند. آنها اول اینکه شاعر بودند و به معنای واقعی شعر میگفته اند و دوم اینکه مبنای اشعارشان حرفهای مستند و حقیقی بوده است. یعنی شاعران کم مطالعهای نبوده اند یا کسانی که صرفا بخواهند با روایتهای سست و احادیث غیرمعتبر گریه از مردم بگیرند!
شاعر دفترهای «هرگز گلی را پرپر نکردم» و «السلام علیک یا خورشید» ادامه میدهد: شاعران کنونی به دلیل وجود رسانهها و فضای مجازی امکان میدان داری خیلی بالایی در حوزه شعر و شاعری دارند. میتوانند اطلاعات خوبی درباره چند و، چون و اصول شعر آیینی و همچنین موضوع هایی، چون واقعه عاشورا به دست بیاورند و از این طریق سرودههای خود را مستند کنند. در کنار این صحبت ها، نباید از این نکته غافل شد که جوانهایی هستند که دارند شعر امروز را به انحراف میکشانند. حرفهایی در شعرهایشان میگویند که با هیچ عقلی جور در نمیآید!
نیک معتقد است امروزه آسیبهای زیادی شعر آیینی ما را تهدید میکند: با وجود توصیههای فراوان بزرگان و مبلغان مذهبی به مداحان و شاعران آیینی مبنی بر اینکه دقت کنند و مستند حرف بزنند و حرف جدید داشته باشند و به نحوی شعر بگویند که برای جوانان انگیزه بخش و جالب توجه باشد، باز هم لابه لای اشعاری که این روزها دارد عرضه میشود و متأسفانه بعضی از مداحان نیز خیلی از آنها استفاده میکنند، اشعار سست و بی مایه زیادی دیده میشود. به نظر من مقداری هم دارند از علاقه مردم به ائمه (ع) سوءاستفاده میکنند.
چندی پیش، در روزنامه از قول یکی از بزرگان خواندم که بزرگترین خدمتی که برخی از شاعران میتوانند بکنند، این است که اصلا شعری برای ائمه (ع) نگویند! باید به این نکته توجه کنیم که آزمون و خطا در شعر آیینی ایرادی ندارد تا جایی که به ساحت ائمه (ع) توهینی نشود. شعر باید مقام اهل بیت (ع) را از آنچه مخاطب میپندارد بالاتر ببرد نه اینکه مسبب تنزل آن باشد.
مجتبی ابوالقاسمی معتقد است ماندگاری اشعار معروف آیینی برخاسته از آیین و حقیقتی است که بیان میکنند. او خصوصا درباره ترکیب بند محتشم کاشانی میگوید: محتشم دو نیمه روشن و تاریک در زندگی شاعرانه خود دارد و وقتی شعر او ماندگار میشود که برخاسته از اخلاص اوست و سبب عاقبت به خیری شاعر میشود. تعهد شاعر و اخلاقی بودن نگاهش، رمز ماندگاری این گونه اشعار است. از طرفی، شعر محتشم از معدود سرودههایی است که تمام جزئیات قیام عاشورا را به تصویر میکشد و او با هنرمندی شعر را نقاشی میکند.
خواننده در هر بندی از مرثیه محتشم واقعهای از کربلا را مشاهده میکند. انگار خود خواننده در واقعه حضور دارد و آن را به چشم میبیند و این هنر محتشم است. دلایل زیادی به لحاظ سبک شناسی میتواند وجود داشته باشد که شعر محتشم کاشانی را متمایز و ماندگار میکند. مرثیه عاشورایی او عاطفه عمیق انسانی را نسبت به بزرگترین حادثه تاریخ بشریت در زبانی شاعرانه و عارفانه رقم میزند. اگر نیک بنگریم تمام مراحل عرفان عاشقانه از جمله طلب، عشق، معرفت و در نهایت فقر و فنای فی ا... را در حادثه عاشورا و شعر عاشورایی محتشم میتوانیم مشاهده کنیم.
شاعر کتابهای «ماه ضیافت» و «آیه های شعر» اضافه میکند: نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کنم زمان و مکان سرودن شعر و اثرگذاری آن به لحاظ موقعیت سیاسی اجتماعی شاعر است؛ اینکه در چه عصر و زمانی به سر میبرد. گاهی لازم است شاعر مرثیه سرایی کند، اما آیا امروزه هم چنین اثری با همین کیفیت میتواند ماندگاری شعر محتشم را به دست آورد؟ قطعا چنین نخواهد بود و رسالت شاعر فراتر از آن است، چرا که امروز به جهاد تبیین نیاز داریم. در گذشته، شاعر شیعی جرئت ابراز وجود و اندیشه را نداشت و از طرفی شعر شیعی نیاز داشت حرکتی انقلابی و روبه جلو را رقم بزند و میبینیم که مرثیههای بسیار زیبایی هم سروده شده است.
ابوالقاسمی میگوید آنچه باعث تمایز شاعر آیینی امروز (مذهبی سرا) از گذشتگان میشود در بیان عقاید و رسالتی است که شاعر آیینی کنونی به آن توجه چندانی ندارد؛ همان امانت الهی (عشق) که بر دوش او گذاشته شده است: شاعر آیینی تا به یقین نرسد قطعا شعرش ماندگار نخواهد شد. با توجه به پیشرفت حوزه شعر – به لحاظ مسائل فرمی و شکلی– امروز میتوان در فرم و محتوای آن آشنایی زدایی کرد، اما اینکه این امر تا چه حد میتواند به بروز اشعار آیینی کمک کند جای بحث دارد.
این در حالی است که شعر گذشتگان ما برخاسته از آیینی است که در نهاد آنها موج میزند و در سیر تطور شعر و نثر فارسی وقتی نیک بنگریم همه بیت الغزل معرفت و خداشناسی است. وقتی شعر از منبعی خدایی و شیعی و اهل بیتی سرچشمه بگیرد بدون شک ماندگار خواهد شد و مهم این است که شاعر آیینی امروز ما به این حقیقت برسد.
او در ادامه صحبت هایش این نکته را نیز اضافه میکند که: شعر آیینی امروزه خیلی بارورتر از گذشته دارد حرکت میکند، اما آنچه کمتر در آن رقم میخورد، جهاد تبیین است. نکتهای که بارها و بارها از زبان رهبرمعظم انقلاب شنیده ایم جهاد تبیین در همه امور است؛ در اخلاق، در مذهب و.... امروزه ما در شعر اهل بیتی هم به جهاد تبیین (عدالت طلبی و مبارزه طلبی) نیاز داریم.
این شاعر آیینی به بسیاری از اشعاری که در هیئتها و مجالس مداحی خوانده میشود نیز انتقاد وارد میکند و معتقد است: متأسفانه مداحان شاعرنمایی وجود دارند که آب به آسیاب دشمن میریزند و جالب اینجاست که خودشان را هم برحق میدانند. بیشتر اشعار این گروه، محتوای سستی دارد و مشکلات فرمی و محتوایی در آنها مشهود است. بخشی از این مشکلات در افراط و تفریطهای شاعرانهای است که نه خدا گفته و نه اهل بیت (ع) میپسندند و این خوب نیست.
او میگوید: بعد از مشروطه تا به امروز ساده گویی و استفاده از آرایههای بیانی و بدیعی به صورت معتدل باعث زیبایی هرچه بیشتر شعر شده است و بر کسی پوشیده نیست که شاعر باید فرزند زمان خودش باشد، اما آنچه به معضل شعر آیینی امروز تبدیل شده، ساده گرفتن آن است. مداحان و عموم مردم به شعر خوب اقبال نشان نمیدهند و همین امر شعر مذهبی را به سمت و سویی برده که بعضا پایه و اساس درستی ندارد. آوردن مباحث دم دستی و احساسی در شعر آیینی جایگاهی ندارد.
امروز باید شعری بگوییم که جهاد تبیین را رقم بزند و از فلسفه عاشورا سخن بگوید. نمیگویم شعر مرثیه نگوییم، اما شعری بگوییم که مسئولیت ما را در قبال اهل بیت (ع) خدشه دار نکند. به نظر میرسد بعضی از شاعران امروز ما یا به ظاهر شاعران، دور باطل میزنند در حالی که آیندگان درباره شعر امروز ما داوری خواهند کرد. در مجموع، شعر آیینی به بازنگری نیاز دارد و چنان که بارها و بارها رهبر معظم انقلاب در دیدار با شاعران و مداحان، به این موضوع تأکید کرده اند. شاعران ما نباید مقام شعر را پایین بیاورند بلکه باید شعر را در مقام خودش بسرایند آن گونه که موردپسند اهل بیت (ع) باشد.
ابوالقاسمی بر این باور است که شناخت اهل بیت (ع) و سیر تطور زندگی خاندان گرامی رسول خدا (ص) و آشنایی با مقاتل از مواردی است که برای شاعر آیینی ضرورت دارد و تا شاعر دینی و مذهبی ما به شناخت درستی نرسیده باشد و از مطالعه کافی برخوردار نباشد ممکن است آب به آسیاب دشمن بریزد: «حضور در جلسات آموزشی شعر آیینی، البته تأکید میکنم استفاده از دانش اهلش، میتواند بخش مهمی از معضلات این ادبیات را کاهش دهد. قطعا ما در شعر آیینی اجازه آزمون و خطا نداریم. من همیشه به هنرجویان خودم توصیه میکنم با شعر عاشقانه شروع کنند، چرا که خط قرمزهای شعر آیینی را ندارد.
وقتی شاعر در مرحله آزمون و خطا قرار دارد باید خیلی دقت کند. شاعران جوان ما میتوانند قدرت شاعرانه خودشان را درباره شعر آزاد تقویت و در حوزه صورخیال طبع آزمایی کنند و وقتی توانستند از کلمه درست استفاده کنند به سراغ شعر آیینی بیایند. در این باره باید این نکته را گوشزد کنم که «طی این مرحله بی همرهی خضر مکن/ ظلمات است بترس از خطر گمراهی». استفاده از استادان صاحب نام درباره شاگردپروری در شعر آیینی از ضروریات این حوزه است.